استراتژی بازاریابی STP چیست و کاربرد آن در ایران
تصور کنید که یک کسب و کار دارید که محصولات یا خدماتی را به بازار عرضه میکنید. آیا میدانید که چه کسانی مشتریان هدف شما هستند؟ آیا نیازها و خواستههای آنها را میدانید؟ اگر پاسخ شما به این سوالات “نه” است، پس باید استراتژی بازاریابی STP را در کسب و کار خود به کار بگیرید.
در این مقاله در پکت، به بررسی مراحل مختلف استراتژی STP خواهیم پرداخت و خواهیم دید که چگونه میتوان از این استراتژی برای موفقیت در بازاریابی استفاده کرد. پس تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
بخش بندی بازار (Segmentation)
بخش بندی بازار فرآیند تقسیم بازار به گروههای کوچکتر و همگنتر است. این کار به کسب و کارها کمک میکند تا نیازها و خواستههای مشتریان خود را بهتر درک کنند و محصولات و خدمات خود را به طور موثرتری به آنها ارائه دهند.
معیارهای بخش بندی بازار عواملی هستند که بر اساس آنها بازار را میتوان تقسیم بندی کرد. برخی از رایجترین معیارهای بخش بندی بازار عبارتند از:
جمعیت شناختی: ویژگیهای جمعیتی افراد مانند سن، جنسیت، درآمد، شغل، تحصیلات، نژاد و قومیت.
جغرافیایی: موقعیت مکانی افراد مانند کشور، منطقه، شهر، یا حتی محله.
روانشناختی: ویژگیهای روانشناختی افراد مانند شخصیت، سبک زندگی، ارزشها و نگرشها.
رفتاری: رفتارهای خرید و مصرف افراد مانند میزان استفاده از محصول، وفاداری به برند و حساسیت به قیمت.
استراتژی بازاریابی STP
بر اساس معیارهای مورد استفاده، میتوان بخش بندی بازار را به انواع مختلفی تقسیم کرد. برخی از رایجترین انواع بخش بندی بازار عبارتند از:
بخش بندی ساده: در این نوع بخش بندی، بازار به یک یا چند گروه بزرگ و همگن تقسیم میشود.
بخش بندی چندگانه: در این نوع بخش بندی، بازار به چندین گروه کوچکتر و همگنتر تقسیم میشود.
بخش بندی چند سطحی: در این نوع بخش بندی، بازار به چند گروه مختلف در چندین سطح تقسیم میشود.
بخش بندی بازار مزایای زیادی برای کسب و کارها دارد، از جمله:
کمک به کسب و کارها برای درک بهتر مشتریان خود
کمک به کسب و کارها برای تمرکز منابع خود بر روی مشتریان هدف
کمک به کسب و کارها برای متمایز کردن محصولات و خدمات خود از رقبا
با این حال، بخش بندی بازار معایبی نیز دارد، از جمله:
میتواند یک فرآیند زمان بر و پیچیده باشد.
کسب و کارها باید اطلاعات دقیق و به روز در مورد بازار و مشتریان خود داشته باشند تا از این استراتژی به طور موثر استفاده کنند.
بخش بندی بازار یک ابزار ارزشمند برای کسب و کارها است که میتواند به آنها کمک کند تا مشتریان خود را بهتر درک کنند و محصولات و خدمات خود را به طور موثرتری به آنها ارائه دهند. با انتخاب معیارهای مناسب برای بخش بندی بازار و اجرای صحیح این استراتژی، کسب و کارها میتوانند شانس موفقیت خود را در بازار افزایش دهند.
هدف گذاری بازار (Targeting)
بر اساس گفتههای سایت آمریکایی معتبر Wrike، هدف گذاری بازار فرآیند انتخاب یک یا چند بازار هدف از بین گروههای مختلف بازار است. این کار به کسب و کارها کمک میکند تا منابع خود را به طور کارآمدتری بر روی مشتریانی که بیشترین پتانسیل را برای موفقیت کسب و کار دارند، متمرکز کنند.
مراحل هدف گذاری بازار عبارتند از:
تحقیق بازار: کسب و کارها باید تحقیقات بازار انجام دهند تا اطلاعات لازم در مورد بازار و مشتریان خود را جمع آوری کنند.
ارزیابی بخشهای بازار: کسب و کارها باید هر یک از بخشهای بازار را ارزیابی کنند تا مشخص کنند کدام بخشها برای کسب و کار مناسب هستند.
انتخاب بازار هدف: کسب و کارها باید یکی یا چند بازار هدف را از بین گروههای مختلف بازار انتخاب کنند.
معیارهای انتخاب بازار هدف عواملی هستند که کسب و کارها باید هنگام انتخاب بازار هدف آنها را در نظر بگیرند. برخی از رایجترین معیارهای انتخاب بازار هدف عبارتند از:
اندازه بازار هدف: اندازه بازار هدف باید بزرگ enough باشد تا کسب و کار بتواند از آن سود ببرد.
پتانسیل رشد بازار هدف: بازار هدف باید پتانسیل رشد بر اساس نرخ رشد بازار داشته باشد تا کسب و کار بتواند در آینده نیز از آن سود ببرد.
سودآوری بازار هدف: بازار هدف باید برای کسب و کار سودآور باشد.
دسترسی به بازار هدف: کسب و کار باید بتواند به بازار هدف خود دسترسی داشته باشد.
قابلیت رقابت در بازار هدف: کسب و کار باید بتواند در بازار هدف خود رقابت کند.
هدف گذاری بازار (Targeting)
بر اساس معیارهای مورد استفاده، میتوان هدف گذاری بازار را به انواع مختلفی تقسیم کرد. برخی از رایجترین انواع هدف گذاری بازار عبارتند از:
هدف گذاری یکپارچه: در این نوع هدف گذاری، کسب و کار یک بازار هدف واحد را انتخاب میکند و تمام تلاش خود را برای جذب این بازار هدف میکند.
هدف گذاری چندگانه: در این نوع هدف گذاری، کسب و کار چندین بازار هدف را انتخاب میکند و برای هر بازار هدف استراتژی بازاریابی خاص خود را ایجاد میکند.
هدف گذاری متمرکز: در این نوع هدف گذاری، کسب و کار بر یک بخش خاص از بازار تمرکز میکند و برای آن بخش استراتژی بازاریابی خاص خود را ایجاد میکند.
هدف گذاری بازار مزایای زیادی برای کسب و کارها دارد، از جمله:
کمک به کسب و کارها برای تمرکز منابع خود بر روی مشتریانی که بیشترین پتانسیل را برای موفقیت کسب و کار دارند.
کمک به کسب و کارها برای ایجاد ارتباط موثرتر با مشتریان هدف.
کمک به کسب و کارها برای صرفه جویی در هزینههای بازاریابی.
هدف گذاری بازار یک استراتژی مهم بازاریابی است که میتواند به کسب و کارها کمک کند تا از منابع خود به طور موثرتری استفاده کنند و ارتباط موثرتری با مشتریان هدف خود برقرار کنند.
تعیین جایگاه (Positioning)
تعیین جایگاه فرآیند ایجاد یک تصویر ذهنی متمایز از یک محصول یا خدمت در ذهن مشتریان است. این کار به کسب و کارها کمک میکند تا محصولات و خدمات خود را از رقبا متمایز کنند و در ذهن مشتریان جایگاه ویژهای داشته باشند.
مراحل تعیین جایگاه عبارتند از:
تحقیق بازار: کسب و کارها باید تحقیقات بازار انجام دهند تا اطلاعات لازم در مورد بازار و مشتریان خود را جمع آوری کنند.
شناسایی مزیت رقابتی: کسب و کارها باید مزیت رقابتی خود را شناسایی کنند. مزیت رقابتی چیزی است که کسب و کار را از رقبا متمایز میکند.
انتخاب موقعیت: کسب و کارها باید موقعیتی را برای محصول یا خدمت خود انتخاب کنند. موقعیت بیانگر این است که کسب و کار میخواهد محصول یا خدمت خود را چگونه در ذهن مشتریان معرفی کند.
پیاده سازی موقعیت: کسب و کارها باید موقعیت انتخابی خود را در تمام فعالیتهای بازاریابی خود پیاده سازی کنند. این کار شامل تبلیغات، بسته بندی، قیمت گذاری و خدمات مشتری میشود.
بر اساس معیارهای مورد استفاده، میتوان تعیین جایگاه را به انواع مختلفی تقسیم کرد. برخی از رایجترین انواع تعیین جایگاه عبارتند از:
بر اساس ویژگی محصول
بر اساس مزایای محصول
بر اساس ارزش محصول
بر اساس قیمت محصول
بر اساس برند محصول
تعیین جایگاه (Positioning)
تعیین جایگاه مزایای زیادی برای کسب و کارها دارد، از جمله:
کمک به کسب و کارها برای متمایز کردن محصولات و خدمات خود از رقبا.
کمک به کسب و کارها برای ایجاد ارتباط موثرتر با مشتریان هدف.
کمک به کسب و کارها برای افزایش فروش و سودآوری.
تعیین جایگاه یک استراتژی مهم بازاریابی است که میتواند به کسب و کارها کمک کند تا محصولات و خدمات خود را در بازار متمایز کنند و در ذهن مشتریان جایگاه ویژهای داشته باشند.
سخن نهایی
استراتژی بازاریابی STP مانند یک نقشه راه است که به کسب و کارها کمک میکند تا در بازاریابی خود به موفقیت برسند. این استراتژی به کسب و کارها کمک میکند تا مشتریان خود را بهتر درک کنند، منابع خود را به طور کارآمدتری مدیریت کنند و محصولات و خدمات خود را از رقبا متمایز کنند.
استراتژی STP یک فرآیند ساده نیست، اما ارزش سرمایه گذاری را دارد. کسب و کارهایی که از این استراتژی به طور موثر استفاده میکنند، شانس بیشتری برای موفقیت در بازاریابی و کسب و کار خود دارند. شما میتوانید با شرکت در دوره مدیریت mba پکت، انواع استراتژیها و مدلهای بازاریابی را یاد بگیرید و به نحوه استفاده از آنها در کار و مدیریت پروژه، مسلط شوید.
سوالات متداول
در ادامه سوالات متداول درباره استراتژی بازاریابی STP را خواهید خواند:
1. استراتژی STP چیست؟
استراتژی بازاریابی STP یک چارچوب 3 مرحلهای طبق اصول بازاریابی است که به کسب و کارها کمک میکند تا مشتریان خود را بهتر درک کنند و محصولات و خدمات خود را به طور موثرتری به آنها ارائه دهند. این مراحل عبارتند از:
بخش بندی بازار (Segmentation): تقسیم بازار به گروههای کوچکتر و همگنتر
هدفگذاری بازار (Targeting): انتخاب یک یا چند بازار هدف از بین گروههای مختلف بازار
تعیین جایگاه (Positioning): ایجاد یک تصویر ذهنی متمایز از یک محصول یا خدمت در ذهن مشتریان
2. مزایای استراتژی STP چیست؟
استراتژی STP مزایای زیادی برای کسب و کارها دارد، از جمله:
کمک به کسب و کارها برای درک بهتر مشتریان خود
کمک به کسب و کارها برای تمرکز منابع خود بر روی مشتریان هدف
کمک به کسب و کارها برای متمایز کردن محصولات و خدمات خود از رقبا
3. معایب استراتژی STP چیست؟
استراتژی STP معایب خاصی ندارد، اما میتواند یک فرآیند زمان بر و پیچیده باشد. همچنین، کسب و کارها باید اطلاعات دقیق و به روز در مورد بازار و مشتریان خود داشته باشند تا از این استراتژی به طور موثر استفاده کنند.
4. چگونه میتوان استراتژی STP را اجرا کرد؟
برای اجرای استراتژی STP، کسب و کارها باید مراحل زیر را دنبال کنند:
تحقیق بازار: کسب و کارها باید تحقیقات بازار انجام دهند تا اطلاعات لازم در مورد بازار و مشتریان خود را جمع آوری کنند.
بخش بندی بازار: کسب و کارها باید بازار را بر اساس معیارهای مختلف مانند جمعیت شناختی، جغرافیایی، روانشناختی یا رفتاری تقسیم بندی کنند.
هدف گذاری بازار: کسب و کارها باید یکی یا چند بازار هدف را از بین گروههای مختلف بازار انتخاب کنند.
تعیین جایگاه: کسب و کارها باید یک تصویر ذهنی متمایز از یک محصول یا خدمت در ذهن مشتریان ایجاد کنند.
سهیل
عالی